دورههای مختلفی که در جهان معاصر برای رسانهها تعریف شده در سه مرحله دستهبندی میشود.
مرحله نخست مرحله خوشبینی به رسانه است. در این دوره گفتمان غالب پیرامون مفاهیمی چون نوسازی و توسعه خطی و… تعریف میشود. با این فرضها رسانهها میتوانند فرآیند مدرن شدن را تسریع کنند. یعنی مسیر توسعه که در پیشفرض همان مسیر طی شده در کشورهای توسعهیافته غربی است در رسانهها تصویر و تبلیغ میشود و بر این اساس نگرش شهروندان هر جامعهای هم تغییر پیدا میکند و… اما این دوره چندان دیری نپایید.
دوره بعدی که متعاقب این نگاه و این گفتمان شکل گرفت، دوره انتقادی است. گفتمان شکلدهنده این نگاه با مفاهیمی چون وابستگی، مصرف زدگی، یکسانسازی و…. شکل گرفت. در این مرحله نگاه غالب این بود که رسانهها باعث ترویج مصرف گرایی، بالا رفتن میزان وابستگی و… میشوند و بنابراین در هر جامعهای که رادیو و تلویزیون، مطبوعات و دیگر رسانهها رشد کنند، به جای پیشرفت، وابستگی و وادادگی رخ میدهد. این نگاه انتقادی در جهان ارتباطات البته بسیار گسترده شد و در کشور ما هم هنوز با قوت دنبال میشود. اما با این حال مرحله دوم نیز ماندگار نشد.
مرحله سوم اصولا پیشفرضها را کناری میگذارد و عمدتا به مباحثی همچون فناوری رسانهها، تکنیکهای ارتباطی و ظرفیتهای رسانهها میپردازد. در این دوره عمدتا معنای فنی و تکنیکال رسانهها مورد توجه است، اما از این زمان به بعد مباحث کاملا متفاوتی در فضای مطالعاتی حوزه ارتباطات شکل گرفت. بعد از این مرحله، ورود به عصر اطلاعات و مطرح شدن اینترنت و تلفنهای هوشمند و انقلاب موبایلی، انقلاب اینترنتی و انقلاب شبکهای و… اصولا بنیادهای جدیدی را در عالم ارتباطات شکل داد. در این مرحله بحث کارکرد خود رسانهها در جوامع مختلف مطرح است که میتواند آثار مختلف داشته باشد؛ هم میتوانند فرصت باشند و هم تهدید. امروز صحبت از این موضوع مطرح میشود که رسانهها و ارتباطات چقدر میتوانند خالق کنشهای ارتباطی باشند. چقدر میتوانند مخاطب مصرفکننده پیام را به مخاطب مشارکتجو تبدیل کنند. حوزه ارتباطات مشارکتی و روزنامهنگاری کنشگر مطرح میشود.
در این دوره اهمیت رسانه به این است که تا چه اندازه میتواند در فعالیت یا انفعال مخاطب اثر داشته باشد. رسانه در این تعریف یک ابزار است برای تعامل دو سویه و هماهنگی و برابری تولیدکننده و مصرفکننده پیام. در این دوره دیگر فهم رسانه بهعنوان ابزار دولت یا حاکمیت مطرح نیست. به بیان دیگر اگرچه رسانه خیلی مهم است و نقش موثری را در توسعه دارد ولی در عین حال نقشش نقش دولت نیست، نقش احزاب نیست، نقش نهادهای مدنی نیست. رسانه، رسانه است و میتواند واسطی باشد میان همه نهادهای اجتماعی بدون اینکه در انحصار یا کنترل هیچ یک از آنها باشد. اگر با این دید به موضوع نگاه کنیم میتوانیم بفهمیم که چرا منظومه ارتباطات و نسبتش با توسعه در ایران دچار آشفتگی و بینظمی است.
منبع: iranmediacenter