روانشناسی بالینی شاخهای از روانشناسی است که به درک، پیش بینی و درمان نابهنجاری، اختلالات روانی، ناتوانی و آشفتگیهای شناختی، هیجانی، زیست شناختی، روان شناختی، اجتماعی و رفتاری کمک میکند و در گستره وسیعی از جمعیتهای در جستجوی درمان کاربرد دارد. از عمر روانشناسی به شکل علمی و منظم فقط حدود یک قرن میگذرد؛ ولی رشد آن در چند سال اخیر اعجاب آور بوده است.
هیپنوتیزم
هیپنوتیزم هم مانند علوم دیگر فرمان با ازدیاد روزافزون دانش رشتههای تخصصی بوجود آمد . امروزه در آمریکا حدود ۳۰–۲۰ بخش دارد و هر بخش علاقه و مهارت خاصی را عرضه میکند؛ ولی در ۲۰ سال اخیر هیچیک از رشتههای روانشناسی به اندازه روانشناسی بالینی پیشرفت نکرده است و تعداد افرادی که در این بخش تحقیق میکنند از رشتههای دیگر روانشناسی به مراتب بیشترند.
نقشهای ششگانه روانشناسی بالینی
نقشهای ششگانه روانشناسی بالینی عبارتند از: ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان، مشاوره، آموزش و نظارت بر کار رواندرمانگرها، پژوهش و مدیریت. غالب کارهای روانشناس بالینی در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است. از عمر روانشناسی به شکل علمی و منظم فقط حدود یک قرن میگذرد؛ ولی رشد آن در چند سال اخیر اعجاب آور بوده است. این رشته هم مانند علوم دیگر فرمان با ازدیاد روزافزون دانش رشتههای تخصصی بوجود آمد و امروزه در آمریکا حدود ۳۰–۲۰ بخش دارد و هر بخش علاقه و مهارت خاصی را عرضه میکند؛ ولی در ۲۰ سال اخیر هیچیک از رشتههای روانشناسی به اندازه روانشناسی بالینی پیشرفت نکرده است و تعداد افرادی که در این بخش تحقیق میکنند از رشتههای دیگر روانشناسی به مراتب بیشترند.
تاریخچه روانشناسی بالینی
گذشته آن به زمان انسان اولیه میرسد. بشر اولیه امراض روانی پدیدهای ماورءالطبیعه میدانست. روشهای درمان اینگونه بیماران که تصور میشد دچار جن زدگی و ارواح خبیثه شده باشند عبارت بود از سوراخ کردن جمجمه به منظور آزاد کردن روح پلید و به زنجیر بستن، تنبیه جسمی و سوزاندن و انواع شکنجههای دیگر. در اواخر قرن هجده در فرانسه پزشکی به نام فیلیپ پنیل رئیس بزرگترین بیمارستان روانی فرانسه شد. او با اصلاحات نوع دوستانه به درمان روانی کمک کرد. پیدایش و تکامل روانشناسی بالینی پیشرفت در ماهیت هوش و اندازهگیری آن، تفاوتهای فردی، روانشناسی کودک نیز نقش داشتهاند. حد فاصل میان روانشناسی بالینی و روانشناسی کودک از بعضی جهات بسیار نامشخص است. زیرا روانشناسی بالینی در اصل به سبب علاقه به مسائل کودکان عقب افتاده بوجود آمد. پیدایش ابزارها و آزمونهای روانی نیز در تکامل روانشناسی بالینی نقش اساسی داشتهاند.
وظایف روانشناسی بالینی
وظایف روانشناسی بالینی متنوع و مختلف است و به موسسهای که روانشناسی در آن کار میکند و همچنین به نوع تحصیلات و تعلیمات عملی که داشته است بستگی دارد. برای مثال وظایف روانشناسی بالینی در بیمارستان روانی ممکن است منحصر به تشخیص بیماری از طریق تست باشد یا به روان درمانی بپردازد یا مشغول تحقیقات شود و یا تعلیم عدهای را به عهده بگیرد. روانشناس بالینی ممکن است در مدارس، مراکز مشاوره کودکان، زندانها، بیمارستانها، دانشگاهها، پرورشگاهها، کودکستانها، وزارت کار، کارخانهها و انواع دیگر موسسات انجام وظیفه کند. دسته آخر روان شناسانی هستند که به تحقیق و آزمایش خصوصیات بیماران روانی علاقه دارند و از طریق تجربی برای کشف علل، علائم و طرق درمان میکوشند.
روان شناسان معتقدند که آگاهی از تمام این روشها برای آماده ساختن روانشناسی بالینی ضروری است و روانشناسی بدون آشنایی با آنها نمیتواند به نحو مؤثری انجام وظیفه نماید. روان شناسان بالینی از روشهای مختلف برای تشخیص اختلالات استفاده میکنند. از جمله این روشها مشاهده رفتار بیمار، مصاحبه کلینیکی، آزمونهای روانی، بررسی تاریخچه فردی و … است. روشهای مختلف درمانی در روانشناسی بالینی وجود دارد که روان شناسانی با توجه به رویکرد نظری که در روانشناسی دارند یکی از آنها بکار میبرند. مثل شناخت درمانی، رفتار درمانی، روانکاوی و … برخی از روان شناسان بالینی دیدگاه التقاطی دارند و از تمام شیوههای درمانی بهره میبرند.
چهار مرحله تاریخی برجسته برای روان شناسی بالینی در جهان وجود دارد:
- آغاز حرفه ۱۸۹۲–۱۹۱۴
- فرا رسیدن عصر روانشناسی بالینی ۱۹۱۶–۱۹۵۴
- یکپارچگی و حرفهای گرائی ۱۹۵۴–۱۹۷۸
- خود مختاری و تعهد اجتماعی ۱۹۷۹-…
روان شناسی بالینی در گذشته
تکامل روان شناسی بالینی به سبب تأثیر عوامل متعدد صورت گرفت که بعضی از آنها خارج از حیطه روانشناسی بود. برای مثال پیشرفتهای حاصله در بیولوژی، فلسفه، سیاست و امثال آن نیز در تشکیل تاریخچه روانشناسی درمانی مؤثر بوده است. از عمر روانشناسی بالینی به عنوان یک رشته تخصصی و مستقل حدود ۹۰ سال میگذرد. تاریخ آن با تکامل روانشناسی مرضی آمیخته است و گذشته آن به زمان انسان اولیه میرسد.
بشر اولیه امراض روانی پدیدهای ماورءالطبیعه میدانست.
روش درمان بیماران بالینی در گذشته
روشهای درمان اینگونه بیماران که تصور میشد دچار جن زدگی و ارواح خبیثه شده باشند عبارت بود از سوراخ کردن جمجمه به منظور آزاد کردن روح پلید و به زنجیر بستن، تنبیه جسمی و سوزاندن و انواع شکنجههای دیگر. در اواخر قرن هجده در فرانسه پزشکی به نام فیلیپ پنیل رئیس بزرگترین بیمارستان روانی فرانسه شد. او با اصلاحات نوع دوستانه به درمان روانی کمک کرد. در قرن نوزدهم مسمزیسم بوجود آمد. مسمز فردی بود که با استفاده از هیپنوتیزم به درمان بیماران روانی پرداخت.
منبع: ویکی کتاب