رفتار پیامبر با پیروان ادیان دیگر بر اساس رحمت و رأفت عام و عطوفت تام بوده است. چنان که خداوند متعال او را “رحمه للعالمین” یاد کرده است. خلق و خوی نبی اکرم حضرت محمد(ص) در میان بسیاری از ارادتمندان ایشان ناشناخته است، براستی ما با این میزان از ناآشنایی با اخلاق آن حضرت چقدر شبیه یک مسلمان واقعی رفتار میکنیم؟
رفتار پیامبر با پیروان ادیان دیگر و دیگر انسانها چگونه بوده است؟
پیامبر اسلام از رحمت و رأفت عام و عطوفت تام بهرهمند بود، تا جایی که خداوند او را “رحمه للعالمین” یاد کرد که این رحمت و مهربانی حضرت اختصاص به مسلمانان نداشت. آن حضرت همانگونه که بر هدایت مردم مکه و بت پرستان تلاش بسیار داشت، برای هدایت اهل کتاب نیز چنین بود به تعبیر قرآن “حریص بر هدایت مردم بود” این مسئله یکی از جلوههای اساسی رحمت ایشان بر عالمیان است.
برخورد انسانی پیامبر
آن حضرت در برخورد انسانی و محبت به دیگران گوی سبقت را از همگان ربوده است و این حسن سلوک و رفتار پیامبر اسلام با کفار حتی مورد اذعان و اعتراف دشمنان آن حضرت نیز است. اما در این میان برخی از مورخان اروپایی و مستشرقان مغرض مدعیهستند: این سلوک و رفتار انسانی پیامبر اسلام(ص) مربوط به زمانی است، که اسلام ضعیف بود و چارهای جز مدارا و ملاطفت نبود. این سخن نادرست است، چرا که پیامبر در هنگامی که پیروز بود، با دشمنانش بسیار مدارا کرد. به عنوان نمونه برخی وقایعی را یاد میکنیم، که متعلق به زمانی است که قدرت و شوکت دشمنان و مخالفان در هم شکسته و رسول اکرم (ص) با اقتدار تمام بر اوضاع مسلط بود.
رفتار پیامبر با پیروان ادیان دیگر به روایت معصومین
۱٫ برخورد با کفار و مشرکان:
الف) امام صادق (ع) میفرماید: در جنگ “ذات الرقاع”، پیامبر خدا در کنار درهای، زیر درختی توقف کرد. در همین هنگام، سیلی آمد و میان ایشان و یارانشان فاصله انداخت. مردی از مشرکان، که متوجه شد یاران پیامبر خدا از او دور افتادهاند و منتظر بند آمدن سیل هستند. به همرزمان خود گفت: من محمد را میکشم پس آمد و به روی پیامبر خدا شمشیر کشید و گفت: ای محمد؛ کیست که تو را از دست من نجات دهد؟ پیامبر فرمود: “همان کسی که پروردگار من و توست”.
در این هنگام، جبرئیل(ع) آن مرد را از اسبش پرت کرد و او به پشت، روی زمین افتاد. پیامبر برخاست و شمشیر را برداشت، روی سینه او نشست و فرمود: “کیست که تو را از دست من نجات دهد؟” وی عرض کرد: بخشندگی و آقاییِ تو ای محمد. پیامبر او را رها کرد. مرد از جا برخاست، در حالی که میگفت: به خدا قسم که تو، از من بهتر و بزرگوارتری.
رفتار پیامبر با پیروان ادیان دیگر در فتح مکه
ب) فتح مکه در سال هشتم هجری به وقوع پیوست، وقتی امر پروردگار عالم نسبت به تحکیم دین اسلام و تربیت مسلمانان تحقق یافت. خداوند منان دلهایشان را برای تقوا آزمایش کرد و از طرفی دیگر کاسه ظلم و تجاوز قریش لبریز شد. در انکار آیات حقانی اسلام از هیچ کوششی دریغ نورزیدند، پس اراده الهی بر این تعلق گرفت، که کام پیامبر(ص) و اصحابشان را با فتح مکه شیرین کند و کعبه را از لوث وجود بت و شرک، پاک کند و مکه را به حالت اصلی آن برگرداند. بهترین فرصت پیامبر برای انتقام از دشمنان روز فتح مکه بود. زمانی که آن حضرت و یارانشان انواع و اقسام کینهتوزی را از سوی دشمنان خون آشام متحمل شدند.
رفتار پیامبر با قریش
قریش ایشان را ناسزا گفتند، تهدید کردند، برسر راه ایشان خار افکندند، به ایشان القاب بد نسبت میدادند، گاهی جادوگرمیگفتند، گاهی دیوانه و گاهی شاعر، اما پیامبر رحمت در هنگامه پیروزی رو به قریش کرد و فرمود: “یا معشر قریش ترون انی فاعل بکم؛ ای گروه قریش نظر شما چیست، من با شما چگونه رفتار خواهم کرد.” قریش در حالی که بهت زده، حیران و بیمناک بودند، گفتند: “خیرا اخ کریم و ابن اخ کریم؛ ما از شما انتظار خیر و نیکی داریم، چون شما را برادر بزرگوار و فرزند برادر بزرگوار خود میدانیم.” حضرت فرمودند: “انی اقول لکم کما قال یوسف لاخوته لا تثریب علیکم الیوم اذهبوا فانتم الطلقاء؛ من همان جملهای را که یوسف به برادرانش گفت، به شما میگویم، امروز بر شما هیچ ملامت و مواخذهای نیست، بروید شما آزاد هستید.”
۲٫رفتار پیامبر با پیروان ادیان یهود و نصاری:
الف) در حیطه اخلاق گرامی و حسن سلوک و محبت آن حضرت(ص) تفاوتی میان کافر و مسلمان، دوست و دشمن و خویش و بیگانه وجود نداشت آن ابر رحمت بر دشت و چمن به طور یکنواخت میبارید. اما یهود بغض شدید با آن حضرت(ص) داشت و تک تک وقایع تا زمان وقوع غزوه خیبر شاهد بر این امر است. مثلا یک بار یک یهودی در بازار اظهار کرد: “سوگند به آن ذاتی که موسی را بر تمام پیامبران برتری داده است.” یکی از صحابی (یاران) حضرت محمد(ص) آن را شنید و نتوانست آن را تحمل کند.
پس از وی پرسید: آیا بر محمد(ص) نیز برتری داشت؟ او گفت آری. صحابی از شدت خشم سیلی محکم به سوی او روانه کرد. از آن جا که دشمن نیز به عدل و اخلاق حضرت محمد(ص) اعتماد داشت، آن یهودی مستقیما به محضر پیامبر رفت و از آن صحابی شکایت کرد. آن حضرت بر صحابی خشم گرفت و او را مورد سرزنش قرار داد.
نمونه دیگری از رفتار پیامبر با پیروان ادیان دیگر
ب) پسر یکی از یهودیان بیمار شد. پیامبر اکرم(ص) به عیادت وی رفت و او را به اسلام دعوت کرد، او به سوی پدرش نگاه کرد، گویا هدفش جلب موافقت پدر بود. پدرش گفت: آنچه ایشان به شما میگویند، بپذیر. بنابراین به اسلام مشرف شد. در این باره روایت فراوانی داریم که حتی آن حضرت به عیادت یهود سفارش کرده و خود نیز این کار را میکردند.
۳٫ مدارای آن حضرت (ص) نسبت به منافقین
وجود منافقان در مدینه به مراتب برای مسلمانان سنگینتر نسبت به حضور مشرکان مکه و یهود بود. اما اخلاق کریمانه پیامبر اسلام(ص) با آنان نیز چون دیگران همراه با مدارا بود. به عنوان نمونه برخورد پیامبر با کارشکنیها و اهانتهای “عبدالله بن ابی بن سلول” سر دسته منافقان بسیار مهم است. یکی از اهانتهای او به پیامبر اهانتش در غزوه “بنی مصطلق” بود. بدین شرح که در ماه رجب سال ششم هجری به رسول خدا(ص) گزارش رسید، که افراد قبیله “بنی مصطلق” از تیره “خزاعه” در تدارک جنگ با مسلمانان برآمدهاند. بنابراین پیامبر با سپاهی رهسپار مکانی به نام “مریسیع” شد، پس از درگیری با “بنی مصطلق” آنان با دادن ۱۰ کشته تسلیم مسلمانان شدند.
در این نبرد “عبدالله بن اُبی” و دیگر منافقان شرکت داشتند در این نبرد به فکر تفرقه افکنی در سپاه پیامبر(ص) افتادند. دو نفر از یاران پیامبر(ص) یکی از مهاجران به نام “جهجاه بن سعید” غلام عمر بن خطاب و دیگری از انصار به نام “سنان جهنی” در هنگام کشیدن آب از چاه مشغول گفت و گو بودند، به ناگاه فرد مهاجر کنترل خود را از دست داد و به روی فرد انصاری سیلی محکمی زد. در این موقع هر کدام به رسم جاهلی، اقوام و بستگان خود را فراخواندند، ناگهان دعوای این دو نفر به دعوای بین دو گروه از مهاجران و انصار تبدیل شد، هر گروه با شمشیرهای عریان، خود را برای خونریزی و برادر کشی آماده میکردند، در این هنگام پیامبر بزرگوار اسلام(ص) دخالت کرد و دعوا را پایان داد.
منبع: ایسنا