«دانستنی آنلاین»-احسان انصاری: قتل الهه حسین نژاد توسط یک راننده بازتاب گسترده ای در جامعه ایران داشت و در شرایطی که جامعه در این زمینه به دنبال مطالبه گری جدی بود با جنگ ایران و اسرائیل مواجه شد و تا حدودی ماجرای خشونت علیه زنان در جامعه ایران به فراموشی سپرده شد. با این وجود قتل سولماز عباسی یکی از مربیان والیبال در ارومیه به دست همسرش با ضربات چاقو و البته قتل های دیگر خانوادگی زنان دوباره این مسأله را در بین افکار عمومی جامعه ایجاد کرده که علیه خشونت علیه زنان چه باید کرد؟
اتفاق مهمی که در این زمینه صورت گرفته این است که زنان جامعه در شرایط کنونی به دلیل وجود شبکه های اجتماعی تلاش می کنند دغدغه های خود را در زمینه امنیت اجتماعی خود از طریق فضای مجازی دنبال کنند و تکیه بر نهادهای رسمی انتظامی به دلیل ترس از آبرو و یا بروکراسی طولانی کمرنگ شده است.
در طول یک سال گذشته، دهها زن ایرانی به دلایل منتسب به «مسائل ناموسی» و یا دلایل دیگر به دست مردان نزدیک به خود، عموما همسر، پدر و برادر، کشته شدهاند. آمارهای مربوط به قتلهای ناموسی، آنطور که باید در ایران پوشش داده و رسانهای نمیشوند، اما گزارشهای پراکنده و اخبار روزانه در این زمینه، حاکی از عمق فاجعه هستند. طبق برآوردها، سالانه بیش از دهها و چه بسا صدها زن در کشور، قربانی قتلهای ناموسی یا خشونت خانگی میشوند؛ کما اینکه در سال ۱۴۰۳ نیز فعالان حقوق زنان از افزایش نگرانکننده آمار در این خصوص خبر داده بودند، اما این آمار صرفاً نوک کوه یخ هستند؛ چرا که بسیاری از این جنایات در خفا و پستوی خانهها مدفون میمانند و پرده از آنها برداشته نمیشود. گزارشها نشان میدهد اکثر این قتلها توسط «شوهر» قربانیان رخ داده است.
«زنکُشی» به عنوان یکی از شدیدترین شکلهای خشونت علیه زنان، پدیدهای است که ریشه در تاریخ، فرهنگ و ساختارهای اجتماعی جوامع مختلف دارد. تاریخ زنکُشی در ایران نشاندهنده تاثیر عمیق سنتها، باورهای مردسالارانه و نابرابریهای حقوقی بر زندگی زنان است. در جامعهای که گاه خشونت علیه زنان به شکل مستقیم یا غیرمستقیم توجیه شده، زن کُشی نه تنها بهعنوان یک جنایت فردی بلکه به عنوان بازتابی از مشکلات ساختاری و اجتماعی باید مورد بررسی قرار گیرد.
واقعیت های جامعه نشان می دهد که در شرایط کنونی مسأله امنیت زنان یک مسأله مهم است که مورد توجه افکار عمومی جامعه قرار گرفته است.هر چند برخی تلاش می کنند به شکل های مختلف از این موضوع طفره بروند و آن را ندیده بگیرند اما این موضوع به یکی از مسائل جدی جامعه ایران تبدیل شده است.اینکه دولت به جای عنوان خشونت علیه زنان از عبارت کرامت زنان استفاده می کند و یا تلاش می شود نام زنان از لوایحی که در مجلس مورد بررسی قرار می گیرد حذف شود کمکی به شرایط موجود نمی کند.
البته تنها قانون گذار نیست که باید در این زمینه تصمیم های جدیدی بگیرد و بلکه دیگر نهادها مانند رسانه و آموزش نیز باید در این زمینه اقدامات لازم را انجام بدهند.پس از ماجرای قتل خانم الهه حسین نژاد این سوال در بین افکار عمومی جامعه به وجود آمده بود که با این همه دوربین ها و تجهیزاتی که در سطح شهر تهران وجود دارد چگونه پس از۱۱ روز جسد ایشان در بیابان های اطراف تهران پیدا شده است؟از سوی دیگر ما باید این سوال را مطرح کنیم که به چه میزان در زمینه آموزش دختران و زنان جامعه تلاش کردیم که چگونه می توانند در مقابل رفتارهای نامتعارف در سطح جامعه از خود دفاع کنند؟در برخی کشورهای جهان برنامه هایی طراحی شده که در صورتی که زنان در جایی احساس ناامنی کنند بلافاصله لوکیشین خود را به پلیس ارسال می کنند و پلیس رسیدگی می کند. ما به چه میزان به این مسائل اهمیت داده ایم و برای آن برنامه ریزی کرده ایم؟خشونت علیه زنان در جامعه ما به یک امر واقعی تبدیل شده و به همین دلیل باید برای آن مجازات های سنگین در نظر گرفته شود.
در این زمینه خانواده ها دچار چالش ذهنی شده اند.اتفاقی که در این زمینه رخ داده این است که خانواده ها امنیت اجتماعی زنان را به نهادهای رسمی سپرده و گمان می کند با این اتفاق خطری متوجه زنان و دختران نیست. این در حالی است که در عمل این انتقال وظیفه موفقیت آمیز نبوده و به همین دلیل خانواده ها در برخی رویکردها تغییر ایجاد کرده اند و به همین دلیل فرزندان خود را برای حضور در مدرسه و یا کلاس های آموزشی همراهی می کنند و اینکه فرزندان را خود با وسیله شخصی به مقصد می رسانند.
از زمانی که پدر رومینا سر او را برید و یا زمانی که آن مردم اهوازی سر زن خود را برید و در خیابان چرخاند و یا حتی در ماجرای قتل خانم حسین نژاد جامعه به این نتیجه رسید که خشونت علیه زنان در جامعه ایران به یک واقعیت خطرناک تبدیل شده است. به همین دلیل نیز این موضوع برای خانواده ها جدی تر شده است.
نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که در عین حالی که نیروهای انتظامی و امنیتی ما قوی هستند اما در شرایط کنونی خانواده ها احساس ناامنی می کنند.به نظر می رسد اگر برخی مسئولان از مسائلی مانند حجاب و سگ گردانی عبور کنند و به مسائل جدی تری مانند خشنونت علیه زنان توجه کنند این ناامنی تا حدودی از بین خواهد رفت.امروز زندگی ها نیز شهری شده و اغلب مردم در شهرها زندگی می کنند. به همین دلیل نیز مسأله امنیت زنان در شهرها باید در اولویت مدیریت شهری قرار بگیرد.
امروز به دلیل شرایط زندگی و اشتغال و مسائلی مانند آموزش زنان مجبور هستند که در سطح جامعه حضور داشته باشند.بدون تردید خشونت علیه زنان آنها را به عقب باز نمی گرداند که دوباره به خانه ها برگردند تنها به دلیل اینکه خانه محیط امن تری برای آنها به وجود می آورد.زنان در این زمینه از کمک خانواده و دوستان و شبکه های اجتماعی کمک خواهند گرفت اما دوباره به عقب بازنمی گردند.زنان دیر یا زود مهارت استفاده از ظرفیت های حضور در جامعه را به دست خواهند آورد و برای مشکلات خود راه حل پیدا خواهند کرد.با این وجود انتظار زنان جامعه این است که نهادهای انتظامی و امنیتی نیز به مسأله امنیت زنان کمک کنند و شرایطی را به وجود بیاورند که زنان با امنیت بیشتری در سطح جامعه حضور داشته باشند.