? عنوان این مقاله کنشی قاعده مند در جهت حل معضلی است که پس لرزه های ان دامن “رسانه” و “دانشگاه رسانه” را گرفته است .
آنچه در این مجال کانون توجه صاحب این قلم است و آهنگ این نوشتار میکوشد برآن استوار باشد جهان بینی حاکم بر درد شناسی در دو ساحت سازمانهای رسانه ای و نیز دانشگاه ها است. رسانه برحسب آنچه که افرادی مثل “مکنیر” بر آن اصرار دارند مهمترن نقشش نظارت بر محیط اجتماعی است و دانشگاهی که بامحور سازمانهای رسانه ای حرکت میکند قرار است مشکلات این سازمانها را در قالب پایان نامه و رساله حل نماید اما هر دو از دو موضوع رنج می برند یکی مساله شناسی و دیگری چگونگی حل مساله.
سازمانهای رسانه ای به انگیزه فراپیش نهادن گامی در حوزه نظارت، کم اتکا به حوزه تحقیق تنها از روابط عمومی ها تغذیه می شوند و حل مساله را از بستر چنین نهادهایی یاری می جویند حال آنکه راهنمای دسترسی به حلال مسائل، بدنه کارشناسی دستگاهها و مراکز تحقیقاتی آنهاست . در این رویکرد که آغاز توده ای شدن مخاطب و بدنبال آن کمک به فئودالیزه شدن جوامع است، رسانه ژست دستیابی به حل مساله را دارد حال انکه فعالیتهای اصلی حل مساله در سه مرحله شامل شناسایی مساله، جمع آوری اطلاعات و تحلیل داده ها بی اتکا به منابع اصلی که در بالا ذکر شد همچون خوره بنیاد تعقل را می پوشاند و از منزلت رسانه می کاهد .
در این میان کالایی شدن نیروی انسانی در سازمانهای رسانه ای که کارکنان خلاق بدون حضور در جلسات سیاستگذاری و تصمیم گیری ، تنها مجری نظرات شورای سردبیری اند این دعاوی نگارنده را بیشتر تثیت می کند! چراکه حل مسئله اتفاقا یکی از راههای تقویت و پرورش خلاقیت نیروهای یک سازمان است و قرار است کارکنان یک مجموعه خلاق سازمان رسانه ای تشویق شوند تا به صورت گروهی راه حلی برای رفع مسئله ای را پیدا کنند و در مرداب سکون در تصمیم گیری گرفتار نشوند . در حقیقت همه عقلها در این سازمان رسانه ای می اندیشند! غفلت از چنین رویکردی طراوت محیط سازمان رسانه ای پویا را می کاهد و محصولات رسانه ای را نزد مخاطبان بی عطر جلوه می نماید .
در سوی دیگر این مرثیه سوزناک، دانشگاههایی است که قرار است حلال مشکلات سازمانهای رسانه ای باشند. مسائل سازمانهای رسانه ای بجای آنکه از درون این سازمانها بجوشد تنها از میان ادبیات نظری برمیخیزد که در مصاف با مساله در امان بوده و نتوانسته خود را بیاراید و ضمانت استحکام خویش را پیدا کند .
این نوشتار خواهان تعبیه عقلانیت در نظم دادن به مساله شناسی و حل مساله بود و قصد داشت به گزاره هایی منتج شود که به بازسازی برخی فعلیت یافته های انحرافی در دو محیط سازمان های رسانه ای و دانشگاههایی که اهل بحث رسانه هستند بیانجامد.
منبع: تعرفه