#جلسات_خواستگاری #سؤال_محور #دانستنی #بیشتر_بدانیم
در جلسات خواستگاری، ارزیابی شما از طرف مقابل باید سؤال محور باشد نه جوابمحور. روشهای کلاسیک و قدیمی آموزش و ارزیابیها، جوابمحور است. هنوز در نظام آموزشی مدارس و دانشگاهها برای ارزیابی، یک سری سؤال میدهند، اگر توانایی پاسخگویی را داشت، این دانشجو یا دانشآموز، درسخوان و اهل مطالعه به شمار میآید.
سؤال پرسیدن در خواستگار
معمولاً در جلسات خواستگاری، بیش و پیش از آن که سؤال مهم باشد، نوع پاسخگویی مطرح است؛ چه بسا پاسخ به سؤال را حفظ کرده باشد؛ به عنوان مثال اگر در مصاحبههای صدا و سیما دیده باشید، وقتی خبرنگار از مصاحبه شوندهی دختر بپرسد، الگوی شما کیست؟ معلوم است که بطور کلیشهای پاسخ میدهد: حضرت زهرا(س). این پاسخ معلوم نیست بیانگر رفتار او باشد و نمیتوان اطمینان کرد که واقعاً هم چنین باشد.
از طرفی فرد ممکن است در جلسهی خواستگاری هول شود و پاسخی را که خود به آن معتقد است، نگوید. نباید بر اساس پاسخ او تصمیم قطعی بگیریم. امّا نوع و موضوع سؤال ها بیشتر تعیین کننده است و نشان میدهد او چه دیدگاه و دغدغههایی دارد. حتّی ترتیب سؤال ها و تأکید روی بعضی از آنها میتواند نشاندهندهی ایدهها و تفکّرات او باشد.
به عنوان مثال؛ اگر شما از خانوادهی دختر یا خود دختر بپرسید: شما در قید و بند مادیات هستید یا نه؟ جوابی که تقریباً همگان میدهند، این است: ما به نجابت داماد بیشتر نظر داریم نه مادیات! پس نمیتوان این سؤال و جواب را ملاک قرار داد.
اما اگر به نوع سؤال که دختر یا مادرش میپرسند توجّه کردید، مثلاً این ماشین را تازه خریدهاید؟ مدلش چیست؟ این سؤال ها برای ما مشخّص میکند که همّ و غمّ این دختر چیست و چه چیز برایش جلوه دارد. قطعاً دغدغههای مادّی برایش مهم است که در این زمان مهم، سؤال هایی در زمینهی ماشین از او میپرسد.
اگر دختر از پسر بپرسد: نظرتان راجع به ادامهی تحصیل دخترها چیست؟ عموم پسرها پاسخ میدهند: من افتخار میکنم همسرم تحصیل کرده باشد! این جواب کلیشهای است که همهی پسرها یاد گرفتهاند این گونه پاسخ دهند. به این جواب نباید اعتماد کرد. امّا اگر این آقاپسر از رشتهی تحصیلی دخترخانم بپرسد و وضعیت درسی او را جویا شود و با شور و حالی به آن بپردازد، نشان میدهد او به ادامهی تحصیل همسرش علاقمند است تا آن که فقط بپرسد: «درس شما کِی تمام میشود؟!»
شیوهی سؤال کردن
در جلسهی خواستگاری این نکته را به عنوان یک قاعده در نظر داشته باشید که هر کس بیشتر حرف بزند، کمتر شناخت حاصل میکند و مخاطب بیشتر از او کسب اطّلاعات میکند. بنابراین اگر کسی بگوید من در جلسهی خواستگاری با زرنگی تمام مثل بلبل صحبت میکردم، کاملاً در اشتباه است. زرنگی از طرف مقابل بوده است که بیشتر شنونده بوده است!
بدیهی است اگر سؤالات کلیدی و خوب مطرح شود، پاسخها هم تا حدودی میتواند نکات و اطّلاعاتی را به ما بدهد که بر اساس آن، تصمیمگیری صحیحتری داشته باشیم.
در بعضی سؤالات که احتمال میدهید طرف مقابلتان طبق میل شما جواب بدهد، به صورت دیگر بپرسید، به نحوی که جهت گیری و نظر شما در سؤالات معلوم نشود؛ مثلاً به جای این که بپرسید: وقتی از دست همسرتان عصبانی میشوید، چه میکنید؟ بپرسید وقتی خواهر یا برادرتان شما را عصبانی میکنند، چه میکنید؟
اما چند نکته:
ـ اگر طرف مقابلتان از جواب سؤالات شما طفره رفت، سؤالتان را به همان شکل در جلسات دیگر یا به طرز دیگری در همان جلسه بپرسید.
ـ اگر از جواب او قانع نشدی، از او بیشتر توضیح بخواه تا به نتیجهی دلخواه دست یابی.
ـ سؤالاتی که دغدغهی فکری تو نیست، یا غیر از آن چیزی که هستی تو را نشان میدهد، نپرس.
ـ سؤالات شما به طور غیرمستقیم نشاندهندهی ایدهها و تفکّرات شماست که معرّف شما خواهد بود، دقّت در سؤالاتی که میخواهید از او داشته باشید و سؤالاتی که او از شما میپرسد شما را در شناخت بهتر کمک میکند.
ـ از آنچه برای شما یا خانوادهتان اهمیت دارد، سؤال کن؛ نه مطالبی که به آن اعتقاد نداری زیرا نه تنها به تو کمکی نمیکند بلکه باعث سردرگمی میشود.
ـ در مورد مسائلی که در زندگی مشترک برای شما پیش می آید از قبیل روابط شما با خانواده ی او یا برعکس سؤال کنید.
ـ از سؤالاتی که در بطن آن جواب نهفته است و طرف با بله و خیر می تواند از آن بگذرد پرهیز کنید.
ـ سؤالات کلی نپرسید؛ مثلاً ایمانتان در چه حدی است؟ این سؤال باید به چند سؤال تقسیم بندی شود.
ـ سؤالاتی که جواب آن نیاز به توضیح دارد، تشریحی بپرسید؛ نه به صورت بله و خیر. مثلاً به جای این که بپرسید آیا شما عصبانی میشوید؟ سؤال کنید چه موقع عصبانی میشوید و موقع عصبانیت چه میکنید؟ چون به هر حال همه عصبانی میشوند.
ـ نسبت به جوابهایی که میدهد، سؤالاتی طرح کنید تا عمیقاً به نظر او پی ببرید.
ـ در بعضی سؤالات که احتمال میدهید طرف مقابلتان طبق میل شما جواب بدهد، بصورت دیگر بپرسید، به نحوی که جهت گیری و نظر شما در سؤالات معلوم نشود؛ مثلاً به جای این که بپرسید: وقتی از دست همسرتان عصبانی میشوید، چه میکنید؟ بپرسید وقتی خواهر یا برادرتان شما را عصبانی میکنند، چه میکنید؟
تشخیص صداقت
یکی از سؤالات مهمی که معمولاً پیرامون جلسات خواستگاری میشود، این است که ما از کجا بفهمیم طرف مقابل سؤالات را با صداقت پاسخ داده است یا نه؟
برای اطمینان از جوابهای او، باید مقدّمهای را دربارهی صداقت بیان کنید. به مخاطب خود بگویید: «صداقت در خواستگاری یک امر حیاتی است. من خود آدمی نیستم که همیشه در زندگی راستگو باشم و انتظار ندارم همسرم نیز همیشه در زندگی راست گفته باشد. امّا اینکه انسان در جلسهی خواستگاری به راستگویی دقّت داشته باشد، بحث بسیار مهمّی است؛ زیرا عدم صداقت در جلسهی خواستگاری را خیانت به طرف مقابل میدانم و من هر نقطه ضعفی را از خواستگارم میپذیرم مگر این نقطه ضعف را». باید بکوشید بگونهای با بیانی جدّی این مطلب را یادآور شوید؛ مثلاً اینکه بگویید: «من اگر متوجّه شوم در جلسهی خواستگاری مطلبی خلاف واقع بیان شده است؛ اگر نقاط مثبت فراوان هم داشته باشد، نمیتوانم از او بپذیرم؛ زیرا ازدواجی موفّق است که انسان هم خوب انتخاب کند و هم خوب انتخاب شود.»
البته جملهی آخر پیام مهمی است برای خود شما. اگر شما بخواهید با کسی مسافرت بروید و او تمایلی به مسافرت با شما نداشته باشد و شما اصرار کنید و طرف را متقاعد کنید و راهی مسافرت شوید، مسافرت به هر دوی شما تلخ خواهد شد. ازدواج بالاتر از این است. اگر یکی خوب انتخاب کند ولی خوب انتخاب نشود، خود این فرد هم از زندگی لذّت نمیبرد. بنابراین باید صداقت داشته باشیم.
پس از این که این مطالب را مطرح کردید، یکی از نقاط ضعف خود را هم بیان کنید و بگویید: من برای این که صداقت خود را نشان دهم این نکته را میگویم، و از او بخواهید که این مسأله را حتّی با پدر و مادرش در میان نگذارد. و در مقابل شما نیز از او بخواهید اگر او هم نکتهای و نقطهی ضعفی دارد که لازم به گفتن است، برای شما بازگو کند.
بدیهی است شما قبل از جلسهی خواستگاری تحقیقاتی انجام میدهید و قطعاً ممکن است از نقاط ضعفی آگاهی پیدا کنید. اگر در جلسهی خواستگاری در قالب سؤالی به آن نکته اشاره نمودید و طرف مقابل به آن نقطه ضعف اشاره کرد، میتوانید نتیجه بگیرید که در سخنان او نیز صداقت وجود دارد و آدم دروغگویی نیست. ولی چنانچه برداشت صحیحی از خود نداشت، معلوم نیست دیگر سخنان او نیز واقعیت داشته باشد.
اما چند نکته دیگر:
ـ برای این که راحت باشید و صداقت خود را نشان دهید، از همان کلمات معمول و همیشگی تان استفاده کنید نه از کلمات سخت و قلمبه ـ سلمبه و غیرمعمول.
ـ صداقت شما و خانوادهتان در رفتار و گفتار، آنها را نیز تشویق میکند که صادق باشند.
ـ در گفت و گو، دو طرف بنا را بر معرّفی واقعی و صریح خود بگذارند.
منبع: مجله دلگرم
مطلب بسیار مفید و کاربردی بود ممنون.