4

املای صحیح کلمات را غلط ننویسیم – بخش ششم

  • کد خبر : 15008
  • 02 جولای 2017 - 9:55
املای صحیح کلمات را غلط ننویسیم – بخش ششم

در این نوشتار بخش پایانی مطالبی در مورد املای صحیح کلمات را خدمت علاقه مندان به زبان فاخر فارسی، ارائه می دهیم. امیدواریم که همه کسانی که به زبان فارسی مطالبی می نویسند، با دقت بر نوشته های خود از جهت صحیح نوشتن واژه ها، پاس دار زبان فاخر خود باشند و از نابودی آن جلوگیری کنند.

در این نوشتار بخش پایانی مطالبی در مورد املای صحیح کلمات را خدمت علاقه مندان به زبان فاخر فارسی، ارائه می دهیم. امیدواریم که همه کسانی که به زبان فارسی مطالبی می نویسند، بویژه نویسندگان، دانش آموزان و دانشجویان عزیز بخصوص کسانی که در رسانه ها و فضای مجازی مطلب ارائه می دهند، با دقت بر نوشته های خود از جهت صحیح نوشتن واژه ها، پاس دار زبان فاخر خود باشند و از نابودی آن جلوگیری کنند.

املای صحیح کلمات

مُحال/ مَحال:

محال: (به ضم اوّل) ناممکن، ناشدنی، باطل، ناروا و توسّعاً به معنای«نامعقول و ابلهانه» است. معنای دیگر آن،«حواله شده» است که در تركیب«محال علیه» یعنی«طرف حواله، برات‌گیر» به کار می‌رود.

مَحالّ: (به فتح اوّل و تشدید«ل») جمع محَلّ به معنای«مکان» است.

محظور/ محذور:

محظور: ممنوع، حرام(در مقابل مباح و حلال).

محذور: آن چه‌ از آن می‌ترسند و توسّعاً به معنای«مانع» و «گرفتاری» است. پس«محذور اخلاقی» و «محذور داشتم و نتوانستم بیایم» و …درست است نه«محظور اخلاقی» و…

مزمزه/ مضمضه:

مزمزه:(مخفف مزه‌مزه) فارسی است به معنای«چشیدن» یا«نرم نرم خوردن».

مضمضمه: کلمة عربی است به معنای«گرداندن آب در دهان برا ی شستن آن». امروزه«مضمضه» فقط مصطلح رساله‌های عملیة فقهی است و در فارسی روزمره به کار نمی‌رود.

مَسّ/ مَسْح:

مس: (به فتح اوّل و تشدید دوم)به معنای«دست مالیدن به، دست زدن به( چیزی یا کسی)» است.

مَسْح: (به فتح اوّل و سکون دوم)«مالیدن دست آغشته به آب وضو بر پیشِ سر و پاها» است.

مستغلات:

در عربی«غلّه» به معنای«کرایه حاصل از خانه و دکان و زمین زراعی و جز این ها» و « استغلال»(با حرف«غ») به معنای«غلّه آوردن» است. اسم مفعول کلمه اخیر،«مستغل»(به فتح غ) یعنی«خانه یا دکان یا هر نوع محلی که از آن کرایه می‌گیرند» و جمع آن«مستغلات» می‌شود.

این کلمه را غالباً با«ق» و به صورت «مستقلات» می‌نویسند که غلط است.

مستور/ مسطور/ مسطوره/ مستوره:

مستور: پوشیده، پنهان.

مسطور: نوشته شده، به سطر درآمده.

مسطوره: نمونة کالا. این کلمه فقط مستعمل فارسی زبانان در قرن اخیر است، گفته‌اند که اصل مسطوره از واژه«موسْتِرِ(Muster) آلمانی است که دقیقاً به همان معنا ی«نمونه کالا» است. پس بهتر است به صورت«مستوره» نوشته شود.

مِصراع/ مِصرَع:

به معنای«نیمه‌ای از یک بیت شعر». هر دو صورت آن درست است.

معتنی به:

قابل اعتنا و مهمّ و در تداول به معنای«هنگفت». اگر«ع» را از آن حذف کنیم(متنابه) غلط است.

معونت/ مئونت:

معونت: کمک و یاری.

مئونت: خرجی برای تأمین زندگی، رنج و محنت.

مفروض/ مفروز:

مفروض: فرض شده، تصور شده، مطرح شده.

مفروز: جدا شده، مجزّا و مشخص شده.

مَقام/ مقام

 مقام:(به فتح اوّل) درجه، پایه، مرتبه، محل سکونت و اقامت.

مقام: (به ضم اوّل) فقط به معنای«اقامت» است.

مکاتب/ مکاتیب:

مکاتب: جمعِ«مکتب».

مکاتیب: جمعِ«مکتوب».

ملغمه:

حرف سوم این حرف«غ» است و نه«ق».

مُلک/ مِلک/مَلِک/مَلَک/  مَلَکه/ مَلِکه:   َ

مُلک: سرزمین؛ مملکت. پادشاهی.  [مقابلِ ملکوت] جهان محسوسات؛ عالم شهادت.

مِلک: هرآنچه در تصرف کسی باشد و مالک آن بود. دارائی . هستی

مَلِک: خداوند. دارای قدرت و سلطه؛ پادشاه.

مَلَک: (به فتح اوّل و دوم) فرشته

مَلَکه: (به فتح اوّل و دوم) یعنی«كیفیتی نفسانی که ثابت و تغییرناپذیر باشد».

مَلِکه: (به فتح اوّل و کسر دوم) مونث«مَلِک» و به معنای«شه‌بانو» است.

مُنتفی/ مُنطفی:

منتفی: اسم فاعل«انتفا» به معنای«نیست شونده، نابود شده».

منطفی: اسم فاعل«انطفا» به معنای«خاموش شونده».

مُحابا:

محابا: ملاحظه، احتیاط، پروا.

مهجور/ محجور:

مهجور: جدا شده، دورافتاده.

محجور: ممنوع از تصرف در اموال خود(به سبب بی‌خردی و بی‌کفایتی).

مهمان/ میهمان:

هر دو واژه درست است.

مصافحه/ مسافحه :

مصافحه: دست دادن و یکدیگر را گرفتن.

مسافحه: زنا کردن.

میلیون:

از کلمة فرانسوی milion گرفته شده و تلفظ و املای صحیح آن«میلیون» است و«ملیون» غلط است.

میلیارد:

از کلمه فرانسويmiliard گرفته شده و تلفظ و املای صحیح آن«میلیارد» است و«ملیارد» غلط است.

ناهار/ نهار:

ناهار: واژه فارسی به معنای«غذایی که در حدود ظهر خورده می‌شود».

نهار: کلمه عربی به معنای«روز»

وهله:

به معنای«نوبت، بار». حرف دوم این کلمه« هـ» است نه«ح» این کلمه را غالباً به صورت«وحله» می‌نویسند و غلط است.

هجده/ هیجده/ هژده/ هیژده:

هر چهار صورت صحیح است و در متون فارسی به کار رفته، اما بهتر است به صوت«هجده» نوشته شود.

یقه و یخه:

این دو واژه در تركی به معنای«گریبان» است و هر دو صورت صحیح است. امروزه در نوشته‌های علمی« یقه» رایج‌تر است.

منبع: https://sites.google.com

گردآوری‌شده توسط پایگاه دانستنی آنلاین

لینک کوتاه : https://danestanyonline.ir/?p=15008

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

فرم جستجو

تبلیغات در سایت   درباره ما   تماس با ما

logo-samandehi